رمدیوس خوشگله
چاپ یکی از اشعارم در سایت وزین ایرانشعر
(رِمِدیوس خوشگله)
علیرضا خسروانی
به سفیدیِ پرحجمِ چشمهات خیره میشوم
به سینههای حجیمِ دو کبوتر
که در سرت لانه کردهاند
به زل زدنِ یک شاهدخت به دوربین
وقتی که میگوید:
_نمیگذارند ملکه شوم
چون با دلم میبینم
با دلم راه میروم
و در سرم صداهاییست که مرا خواهند کشت
من هم فکر میکنم
تو تهدیدی برای سلطنت هستی
چراکه ماندلا، مایکل و تِرِزا را دوست داری
و لعنت به من که فقط یک رای دارم
تو آنقدر زیبایی
که نرسیده به نقطهی اوج این قصه
در تصادفی مشکوک
خواهی مُرد
با یک لیموزینِ لیمویی
توی تونلی در پاریس
کنار دستِ عاشقِ دائم الخمرت
یا در مسیر قُلهک
سرِ یک پیچ
وقتی از گلستان بر میگردی
با جیپِ ابراهیم
یا تراوش میکند صَمغِ زردی از ساقات
وقتیکه میشِکنی
وقتی که سقوط میکنی از شاخهای
با دو اسکیتِ تیز با سما
و التماس میکنی به قاضی :
_رهایم کنید
من
تنها بلدم، سنگ روی یخ باشم
لیزم بدهید تا برایتان برقصم
و لعنت به من
که از هیئتِ منصفه نیستم
تو آنقدر زیبایی
که قبل از چهلسالگی
خودکشیات میدهند
با مشتی فِلوکسِتین در سگیترین ساعتِ صبح
وقتی که بالشی نمور، نوازش میکند
موهای بلوندت را
_سینههای کوچکِ لیموییام
شکمِ گردِ شهوانیام
هر چیزی در تنِ من زیباست
هر
چیزی
در تنام
زی...
و این آخرین کلماتِ پریده از گلویت هستند
یا اینکه
باد تورا میبرد
یا تو
خودت را به باد خواهی داد
وقتی که تنهایی، رختها را پهن میکنی
رِمِدیوس خوشگلهی صدسال تنهایی...
در همین سایت این مطلب را (قبرستان مجسمه ها) از من بخوانید.