علیرضا خسروانی هستم، دوستدارِ ادبیات
قبل از اینکه دستانم در آغوش داستان و شعر گره بخورد و دستی به قلم ببرم، دستانِ متلها و فولکلورهای لری که راوی آنها مادر عزیزم بود، من را در آغوش گرفتند و با تاریخی بیآغاز آشنایم کردند.
مادرم قصه میگفت و من در جهانی تخیلی به عمقِ تاریخِ گذشتگان و ماجراهایی فراتر از واقعیت میرفتم و این مادرم بود که بالهای خیالم را به پرواز درآورد و از کودکی تا امروز در شهر خیالات قصه و تاریخ رهایم کرده است؛ تا بخوانم و حظ کنم، بنویسم و لذت ببرم و حتا در بیداری هم رویا ببینم...