علیرضا خسروانی

می‌نویسم پس هستم

علیرضا خسروانی

می‌نویسم پس هستم

علیرضا خسروانی

علیرضا خسروانی
عضو تحریریه فصلنامه بادبان و هفته‌نامه ویرنامه
دانش آموز داستان نویسی
و عاشق شعر...

ایمیل: arkhosravani12@gmail.com
اینستاگرام: alireza_khosravani12

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰۲
ارديبهشت
۰۱

 

                                                     

شعر: در_برف

علیرضا_خسروانی

ماهنامه_آتش

 

ـ دعا می‌کنم:

گرگی که تورا پیدا می‌کند

دندان‌های نحیفی داشته باشد

و هنگام دریدنت

  از لب‌هات شروع نکند...

 

دعای من اما

اگر

اهلِ استجابت بود،

در این شعر، نسیمِ بهارهای سپیدکوه می‌وزید

و صدای آب شدنِ یخ‌ها

در گوشِ آخرین بازماندگانش،

 

نه در شمالگان

در شب

در برف

گرسنه و هراسان

 

اما خب

قوچ‌های وحشی ماندگارند

گرگ نه

می‌دَرَد و می‌رود

حتا اگر  از سینه‌هات شروع کرده باشد؛

و این شاید

تنها خبرِ خوبِ این روزها باشد

 

می‌رود

به این کلمه دقت کن

مثل یک شی،

می‌توانی آن را برداری و هرجا که دلت خواست بگذاری

مثلاً اینجا:  می‌رود!

یا اینجا: می‌رود؟

می‌توانی آن را

از برگه بیرون بیاوری وُ پوست خاکستری‌اش را

نوازش کنی

یا آن را تا بزنی وُ توی جیبت بگذاری

و مثل یک سونوگرافی

که در آن نوشته است: "این توده مشکوک است!"

چند دقیقه یکبار درش بیاوری

و به سطری که زیرش خط کشیده شده

نگاه کنی.

 

و من اینطور برای خودم لالایی می‌خوانم

و من اینطور خودم را تسلی می‌دهم

و من اینطور در افعال جریان دارم

مثل یک چابک‌سوار یا (ممکن) یا (شاید)

 

و یاد گرفته‌ام گاهی عضلات صورتم را

کِش بدهم

و کیسۀ اشکم را، وقتی همسایه‌ها خوابند

در قسمت تاریکِ کوچه خالی کنم.

 

ممکن است در این لحظه مکث کرده باشی

دندان‌های نیش‌اش را

برای چند لحظه

از تلاقیِ بین سینه و بازویت جدا کنی

و لابه‌لای ناله‌هات، تایپ کنی:

چرا بین شعر و روایت دست و پا می‌زنی؟

 

و من صدایی برایت ارسال کنم:

که از شعرهای من اخراج شده‌ای

جای دندان‌هات

روی این سیب مانده

جای دندان‌هات کبود شده

جای دندان‌هات دارد عفونت می‌کند

ای قوچِ خیره مانده

به تنۀ بریدۀ یک بلوط:

مراقب جای دندان‌هاش باش

 

اما چه می‌شود کرد!

تو در من، بصورت غریزی هستی

مثلِ خودم

که بصورت غریزی هستم

غریزی می‌خندم، می‌نویسم

و به مکان‌های تاریک تمایلِ شدیدی دارم.

اگر لبخند می‌زنم، توله‌ای خمیازه کشیده

و هر اشکی که در تشیع‌جنازه‌ها ریخته‌ام

اعتراف می‌کنم

برای خودم بوده است...

 

چاپ شده در ماهنامه ادبی هنری آتش

سال اول/ شماره هفتم/ اسفند هزار و چهارصد

 

  • علیرضا خسروانی